loading...
بیتوته
آخرین ارسال های انجمن
بهترین فان بازدید : 278 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

همین حالا رو به آسمان کن
و از آنکه تو را آفریده
و تو را نیرومندترین موجود هستی قرار داده
و تو را عاشقانه دوست دارد،
از بابت هر آنچه به تو داده
تشکر کن . . .
خدایا عاشقتم . . .
.
.
.
این روزهـــا عجیب احساس دلتنگی میکنم
نمیدانم از دوستانم جدا مانده ام یا از خــــــدا . . .
.
.
.
خـــدایا
تو پـــــناهِ منی
وقتی راهها با هــــمه ی وسعتشان
تـــنگ می شوند
.
.
.

سایر جملات تاثیرگذار در ادامـــه مطلب

بهترین فان بازدید : 265 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

واژه ها حرف ها و کلام ها در گذر زمان میآییند و میـــــــــرونند
اما خاطره خوش باهم بودن هستـــــــ که میماند
افتخاریستـــــــ در کنار شما بودن حتی اگر فراموش شدم …
.
.
.
شنیــده بودم که “خاک سرد است”
ایـــن روزها اما انگار آنقـــدر هوا ســـرد است،
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را
.
.
.
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود
از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم !
.
.
.

سایر جملات ناب فراموشی در ادامــه مطلب

 

بهترین فان بازدید : 315 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

به چــــه تشبیه کنم نــام تو را
به بــــهار
یا به آبی ه زلال دریــــا !
ســـــاده تر می گویم
تــو تمامیـــت احساس منی
.
.
.
از روزی کــه دلــم بیــت المقــدس تــو شــد
سنــگ میــزنــم بــه هــر اشغــالگــری . . .
.
.
.
دست خودم نیست
به گمانم دست تو است
که می تواند مرا
با یک سلام خشک و خالی
به آینده امیدوار کند !
.
.
.

سایر متن های جدید عاشقانه در ادامــه مطلب

بهترین فان بازدید : 307 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

اون قسمتی هست که نقل می کنن:
جیـ ـش ، بــوس ، لالا
چرا دقیقا مشخص نیست باید کیو بوس کنیم ؟!
چرا مسئولان بررسی نمیکنن ؟!
حالا تو فعلا برو جـیــ ـش ، بعدشم لالا ، شبخوش
.
.
.
صدای دلنشین زندگی طنین انداز روح و تن تو . . .
شبت بخیر عزیزم
.
.
.
شب شده پر ستـــاره ، چشمک بزن دوباره
منظورم اینه که شبت بخیر ، خوب بخوابی !!
.
.
.

سایر اس ام اس های جدید شب بخیر در ادامه مطلب

بهترین فان بازدید : 224 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

این روزا آدم جرات نداره با یکی درد و دل کنه ؛
یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمیکنه !
.
.
.
شاعر میگه : بنی آدم اعضای یکدیگرند،
اما مشخص نکرده که مثلا من دقیقا جیگر کی هستم !!!
.
.
.
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !
.
.
.

نوشته های خنده دار جدید در ادامــه مطلب

بهترین فان بازدید : 193 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

کلافه کرده ای مرا . . .
چرا همیشه لبخندهایت از نوشته های من زیباتر است؟
.
.
.
تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش
آرزوےِ هر روز مـَن استـــ
پـَخشِ زنده ےِ
نگـاهِ توستــ … هَمیـن…
.
.
.
بـه شـــوق ِ دیــــدارت …
چه آب و جـارویــی
راه انـــداخــتــه انـــد !
چشـم هـا و مـژه هـایـم …
.
.
.

سایر جملات زیبا در ادامــه مطلب

بهترین فان بازدید : 372 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

بیـــا بـــاز هــم خـــودمــان را بــه نفهـمـی بـــزنــــیم !
گـاهـی بفـهـمی ، نفـهـمی .. نفـهـمـی ، اوج ِ فــــهم اسـت !
.
.
.
معشوقه ای پیدا کرده ام
به نام روزگار . . .
این روزها مرا درآغوش خویش
سخت به بازی گرفته است !
.
.
.
آدم ها دروغ نمی گن
اگر چیزی می گویند صرفا ” احساسشان ” درهمان لحظه ست …
نباید روش حساب کرد …
.
.
.

بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 309 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !
.
.
.
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!
.
.
.
دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهــــــــــم دیدن تو بود !!
.
.
.

بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 319 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازمشان داری،
برعکس از آب درمی آینـــــــــد…
مثلا همین حـــــــــــــــالا
که من تو را میخواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن است
.
.
.
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …
.
.
.
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند!!
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !
.
.
.

بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 230 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

افــکار عاشقـانه ام را ، جمـع که می کنـم …
دسته گلی می شود ، شبیه تو ، برای تو …
.
.
.
می گویند
درد را از هر طرف بنویسی درد است
نمی دانند
درد را از طرف تو اگر بنویسند
شعر می شود
.
.
.
مهربانی ات را مرزی نیست !
یقین دارم فرشته ای قبل از آفرینشت قلبت را بوسیده . . .
.
.
.

بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 131 جمعه 24 آذر 1391 نظرات (0)

به سلامتی اونایی که هم دل دارن و هم معرفت اما کسی رو ندارن !
.
.
.
به سلامتی هر کی‌ درد داره و هر چی‌ درد داره !
و بیشتر به سلامتیه اونایی که دردشون دوا نداره ، غم و غصشون شفا نداره !
.
.
.
به سلامتیه خونمون ایران ، که هیچ جا خونه خود آدم نمیشه …
.
.
.

بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 185 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

من نمیدونم این چه کاریه که همیشه میگن باید ازصفر شروع کنیم،
من خودم یه بار از ۷۶ شروع کردم اتفاقا خیلی هم خوب جواب داد..!
.
.
.
یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود
بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟
گفت برو بابا ال جیه  الجـــــــــــــــــی !
.
.
.
بعضی اوقات حسرت وجود یه آدمی مث خودمو تو زندگیم میخورم !
واقعا خوش به حالتون …
.
.
.

   بقیه در ادامه مطلب...

بهترین فان بازدید : 158 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!


دنباله ی داستان را در ادامه مطلب بخونید…

بهترین فان بازدید : 191 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟

.

بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید

بهترین فان بازدید : 391 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به

وضوح حس می کردیم…

می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم…

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم…

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…

گفتم:تو چی؟گفت:من؟

.

بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید

بهترین فان بازدید : 221 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

یک روز آموزگار از دانش‌آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می‌توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می‌کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف‌های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می‌دانند.

.

متن کامل داستان در ادامه مطلب…از دست ندید

بهترین فان بازدید : 310 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

با اینکه رشته‌اش ادبیات بود، هر روز سری به دانشکده تاریخ می‌زد. همه دوستانش متوجه این رفتار او شده‌بودند. اگر یک روز او را نمی‌دید زلزله‌ای در افکارش رخ می‌داد؛ اما امروز با روزهای دیگر متفاوت بود. می‌خواست حرف بزند. می‌خواست بگوید که چقدر دوستش دارد.

.

متن کامل داستان در ادامه مطلب

بهترین فان بازدید : 284 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره!

.

ادامــــــه مطلب رو از دست ندید

بهترین فان بازدید : 179 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

داستان زیبای شاخه گل خشکیده ، اولین و بینظیر ترین داستانهای عاشقانه میباشد ،
خواندنی و جذاب !! پیشنهاد میشود این داستان را بخوانید هرچند به کوتاهی
داستانهای دیگر نیست اما از همه زیبا تر است !!
حتما چند دقیقه وقت خودتان را به خواندن این داستان قشنگ بگذارید و لذت ببرید !!

.

داستان زیبای گل خشکیده در ادامه مطلب

تعداد صفحات : 48

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 943
  • کل نظرات : 61
  • افراد آنلاین : 48
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 299
  • آی پی دیروز : 77
  • بازدید امروز : 611
  • باردید دیروز : 144
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 1,650
  • بازدید ماه : 1,650
  • بازدید سال : 44,142
  • بازدید کلی : 541,186
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ